مادرانه

سلام عزیزدلم خداروشکرسرماخوردگیت خیلی بهترشده وبه راحتی میتونی نفس بکشی خداروصدهزارمرتبه شکرررررر

عزیزم الان که 8ماهت تموم شده خیلی کارا وحرکات جالبی میکنی وباکارات واداهات دل منو باباتو میبری وباعث میشی یه جور دیگه به زندگی نگاه کنیم واقعا زندگی بدون بچه معنی نداره الان که فکرشومیکنم میگم چقد اشتباه کردم همون موقع که عروسی کردم بچه دار نشدم ولی الانم اشکال نداره جوجمو دارم خداروبخاطر وجود نازنین ارشیدا شاکرم تا ابدخداجونم شکرت...شکرت که منو لایق مادر بودن دونستی میخوام یه جوری تربیتش کنم که لایقشه به همه نشون میدم عشق بین مادرو دختر چقدرقوی وپایداره

راستی تا یادم نرفته یه چیزی دیگه هم بگم امروزعصریکی از مستاجرای خاله ی بابایی یه مشکلی براش پیش اومد مجبورشد اورژانسی عمل شه بیچاره دخترکوچیک داشت وچون داروی بیهوشی بهش تزریق کرده بودن بچش نمیتونست شیرشوبخوره وطفلی کل روزو ازگشنگی گریه کرد تااینکه اوردنش پیش من بهش شیربدم اوییییی عزیزم بچش چقدرنازومعصوم بود وقتی دیدمش دلم رفت دلم سوخت داغون شدم این بچه اینقدر گریه کرده بود چشاش سرخخخ شده بود سریع بهش شیر دادم اونم خوب خورد وقتی سیرشد خوابش گرفت اینقد معصومیتش دلمو سوزوند که اشک توچشام حلقه زد خداایشاالله هیچ بچه اییو برایه لحظه هم شده بی مادرنذاره خیلی سختی کشید بیچاره شیرخشکم براش گرفته بودن ولی لب نزده بود

اینم فاطیمای7ماهه